ترانه ای برای تو
برات شعر یه ترانه رو مینویسم...ترانه ای که همیشه و همه جا منو یاد تو میندازه...
نمیدونم چرا اون موقعی که وارد اتاق عمل شدم برای به دنیا آوردنت این ترانه مدام توی سرم تکرار میشد...
هنوزم فقط تورو یادم میاره از نیم ساعت قبل از دنیا اومدنت تا الان...ومیدونم تا آخر عمرم ادامه خواهد داشت..
خیلی وقتا به عنوان لالایی برات میخونمش و تو آروم لالا میکنی...برا دوتامون آرامبخشه!!
از من قبولش کن به عنوان هدیه شنیدنیه مامان...
میدونی تک تک ابیاتش با من و زندگی من و احساساتم مطابقت داره البته در رابطه با تو
بخونش با توجه با مکث با تفکر...و گوشش کن با عشق..
نگاه كن من چه بی پروا، چه بی پروا
به مرز قصه های كهنه می تازم
نگاه كن با چه سرسختی تو این سرما
برای عشق یه فصل تازه می سازم
یه فصل پاك، یه فصل امن و بی وحشت
برای تو كه یك گلبرگ زودرنجی
یه فصل گرم و راحت زیر پوست من
برای تو كه باارزش ترین گنجی
نگاه كن من به عشق تو چه لیلا وار
تن یخ بستهء پروازو می بوسم
بیا گرم كن منو با سرخی رگ هات
من اون رگ های پر آوازو می بوسم
تو رو می بوسم ای پاكیزهء عریان
تو روپاكیزه مثل مخمل قرآن
طلوع كن من حرارت از تو می گیرم
ظهور كن من شهامت از تو می گیرم
بیا ، هیچ كس مثل من و تو عاشق نیست
مثل ما عاشق و همسایه و همدم
بیا ، از شیشهء سخت و بلند عشق
مثل ارابهء نور رد بشیم با هم
نگاه كن ، من چه شبنم وار، چه شبنم وار
به استقبال دستای خزون می رم
هراسم نیست از این سرمای ویران گر
برای تو ، من عاشقانه می میرم
عاشقتم عسل عزیز تر از عمر مامان