اقا صدرا کوچولوی ماماناقا صدرا کوچولوی مامان، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره

صدرای زمان, صدرا کوچولوی قهرمان

خواب یک فرشته...شماره 2

وقتی اینجا از صدرای عزیزم عکس میگرفتم نیمه شب بود و نمیخوابید.میخواستم سرگرمش کنم تا بلاخره خوابش ببره.وتازه پسرکم یه عالمه هم اشک ریخت ولی بلاخره چرتش گرفت و من  با توجه به بانمک بودن صحنه فوری  عکسشو انداختم و فکر میکنم خدا این موقعیت رو جور کرد که این خواب با مزه ثبت بشه و یادگاری بمونه.چون به خدا اون لحظه اصلا به خواب یک فرشته فکر نمیکردم.ولی نمیدونم کدومشو انتخاب کنم واسه مدیریت محترم ؟شما چی میگین؟ نظر بدید تورو خدا ...
24 خرداد 1390

اولین روز بعد از دنیا اومدن صدرای نازنینم

خدا رو شکر  پسرم روز  پجشنبه 20 آبان سال 1389 ساعت 30/11 صبح در بیمارستان تخصصی و فوق تخصصی آریای اهواز با وزن 600/3 کیلو متولد شد. جزئیاتشو توی پستهای قبلی توضیح دادم... نمیتونم بگم چه احساسی داشتم..خوشحال بودم که پسرم صحیح و سالم متولد شده و انتظارم به سر رسیده...حالم از بقیه زائو های بغل دستیم بهتر بود فقط کمی احساس تشنگی میکردم و این که تا 8ساعت نمیبایست تکون بخورم و چیزی بنوشم اذیتم میکرد! یه خانمی اومد و یادم داد که در همون حالت خوابیده بچه رو شیر بدم ...وای اینجاش دیگه خیلی بانمک و دوست داشتنی بود ..اولین لحظه ای که نوزاد شیر میخوره..خدای من باورم نمیشد! در طول دوره بارداریم اصلا نشونه ای پیدا نکرده بودم دال بر شی...
21 خرداد 1390